سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 86/11/8 | 7:34 عصر | کاتب: دوست دانا

بسم رب المهدی

کربلا زمزم است، محیی است. اگر می خواهی حیات واقعی یابی و جاودانه شوی؛ کافی است قطره ای از این دریا بنوشی و روحت را با روح حسین (علیه السلام) گره زنی، حماسی شوی، یک شهید زنده شوی، روحت آنقدر بزرگ شود که تاب پستی ها را نیاورد و فریاد زنی «هیهات من الذله». آماده شوی برای یاری مهدی فاطمه (سلام الله علیها) و شعارت «أین الطالب بدم المقتول بکربلا» باشد. آنگاه ظهورش را هم ندیدی مطمئن باش که در خیمه او بودی و همراه یارانش با دشمنان خدا جنگیدی و چه بسا هنگام ظهورش دعای عهدت مستجاب شود و از رامگاهت برای یاریش برانگیخته شوی. (إن شاءالله)

سلام به دوستان خوبم، ان شاءالله که عزاداریهاتون قبول باشه.

بعد از حدود یک و نیم ماه بالاخره امروز از قیل و قال امتحانات راحت شدم. اما همین طور که گفتم قیل و قال خدا کند اگر حالی ایجاد شده همیشه باقی بماند. آخرین امتحانم عقاید بود دو روز قبل از امتحان شروع به خوندن کردم ولی نمی دونم چرا اصلا حس خوندن نداشتم و حواسم همش پرت بود. به قول مادرم هنوز روز آخر نشده! راست هم می گفت آخرین روز فرصت امتحان، نمی دونم چی میشه که آدم خیلی جدی تر شروع به خوندن می کنه و قدر لحظات رو بیشتر می دونه. دنیا هم همینه اگر ما هر روز رو روز آخر حساب کنیم و بدونیم که مرگ هر لحظه درکمین ماست چقدر لحظه ها برامون طلائی میشه، چقدر نیتهامون خالص میشه و چقدر نمازهامون باحال و...  خدایا لحظه لحظه عمرمون رو درس عبرتی برامون کن اما نه اینکه در حد درس باقی بمونه بلکه عمل ما را بسازه. ( آمین )

در ادامه اون ماجرای 7 قسمتی چتی می خوام آخرین قسمت و در واقع یکی از زیباترین لحظات عمرم رو بنویسم. همان طور که گفتم با استفتائی که از مرجع تقلیدم آیت الله مکارم کردم به این نتیجه رسیدم که در این مدت در جهل مرکب بودم و مصداق آن آیه از قرآن شدم که نه تنها خودشان گمرا هستند بلکه دیگران را هم به گمراهی وا می دارند همان کاری که من با دوست چتیم می کردم.

از یک طرف خیلی به این کار وابسته شده بودم و از طرف دیگه وجدانم که از قبل درد گرفته بود بیشتر درد گرفت.یاد داستان فضیل افتادم که با یک انتخاب درست خداوند بهترین پاداش رو نصیبش کرد و آن توفیق توبه بود و یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) شدن. تصمیم خودم رو گرفتم خیلی سخت بود شاید باور نکنید واقعا حالت یک معتاد در حال ترک را داشتم.

یک لطف خیلی زیادی که خداوند به من کرد این بود که در همان زمان رایانمون خراب شد و عملا دست من هم از چت کوتاه شد.

می گن اگر می خوای مسیر عبودیت خداوند رو طی کنی 50 درصد راه، داشتن استاد است و خداوند به من منت گذاشت و بعد از چند ماه مرا با استادی آشنا کرد که هم فقیه است، هم فیلسوف، هم مفسر و هم شهید و او استاد عزیزم؛ شهید مرتضی مطهری ( رحمه الله علیه) است که طبق فرمایش حضرت امام راحل او  در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود. و من با کتابها و در واقع اندیشه های او طی ماجرایی که خداوند زمینه سازش بود آشنا شدم، استادی با وفا که هروقت چیزی از او طلب کردم بی جواب نماند. و این لطف خداوند را اجرو پاداشی می دانم که در قبال انتخاب راه درست به من منت نهاد. و مهم تر آنکه کتابها و اندیشه های استاد محیی است مرده را زنده می کند چون او نیز با زمزم کربلا محیی شده بود.





  • فال حافظ
  • تکاب بلاگ
  • آنکولوژی
  • تربیت بدنی